مو اع هرجا بروم سر وا وگردونوم
توو عو چیشای خووت سنبل می‌کاروم
می‌خوام بروم سر ره بشینوم
وو رفتن تونه وا چش ببینوم
‌‌‌‌
گویا مُنگه یعنی غُر! هر غری از بی‌حوصلگی و آشفتگی میاد. حالا حیدو هرکاری که باید می‌کرده تا حق این واژه‌ی قشنگ و تلخ ادا شه رو کرده و نتیجه‌ش شده ۲ دقیقه و سی و سه ثانیه که داره از پوست تا استخوانم رو چنگ می‌زنه و هرچه از گذشته‌ی اخیر خاکستر شده بود رو گُر می‌ده.
اجازه بدید لعنت کنم تمامِ نشدن‌ها و نشدنی‌ها رو. همه‌ی اتفاقاتی که این چند سال و حداقل این یکی دو ماه باید می‌افتاده و من نتونستم باهاشون بیشتر کلنجار برم و به‌جای اینکه درونم خوردشون کنم، به‌گوش کسی که باید، برسونم. که حتی اینجای نوشته که رسیدم فهمیدم دیگه جاش توی اینستاگرام نیست و باید جای خلوت‌تری جا بگیره تا آدمای کمتر و نزدیک‌تری بخوننش، بلکم کمتر توی زندگی واقعی روزمره‌م تاثیر بذاره و کمتر بابتش بازپرسی بشم. فقط باید بگم که روزای خوبی پشتِ این روزای من نیست.

 

+هنوز حوصله دارید از اینجا دانلود کنید؟

حیدو هدایتی - مُنگه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها